به گزارش خبرنگار وسائل، حضرت زهرا (س) عاشقانهترین و نابترین الفاظ فرزندانش را صدا میکرد: «ای نور چشمم، ای میوهٔ دلم»؛ در حدیث شریف کساء هم نقل شده است که وقتی پسران عزیزش به خانه میآمدند تک تک اینگونه از آنها پذیرایی میکرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها که خود از سرچشمهٔ محبت و رحمت نبوی سیراب شده و همواره از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله با جملاتی چون فداها ابوها، فاطمه بضعة منّی خطاب شده بود و با بوسیدنها و در آغوش گرفتنهای پدر آشنا بود، خود در ایفای نقش مادری و عشق و محبت به فرزندان نمونه بود.
رهبر انقلاب درباره توانایی تربیت فرزندان توسط حضرت زهرا(س) میفرمایند: [ممکن است] شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود! فاطمه زهرا سلاماللهعلیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود.
گفتگوی حضرت زهرا با فرزندان
حضرت زهرا(س) در گفتن لالایی هم دقت نظر داشتند، اشعار و سخنان بیهودهٔ معمول را به زبان نمیآوردند؛ آنچه به عنوان لالایی برای فرزندشان میگفتند سرشار از مفاهیم والا بوده: «شبیه پدرت باش و طناب از گردن حق باز کن، یکتا پرست باش و دست دوستی به دشمن مده.»
نکته بسیار مهمی که بسیاری از والدین به آن توجه ندارند این است که تربیت کودک و نقشپذیری او از نخستین لحظات زندگی او آغاز میگردد و کودک از لحظات آغازین تولد آماده پذیرش نقشها و درسهایی است که از طرف پدر و مادر به او ارائه میشود.
بسیاری از والدین منتظر میمانند تا سالیان اولیه زندگی به هر شکلی بگذرد تا در سالیان بعد به تربیت کودکان بپردازند اما از دستورات اسلامی و نیز از سیره تربیتی حضرت زهرا(س) میآموزیم که پس از تولد و از اولین فرصتها باید زمزمه توحید در گوش کودکان طنینانداز شود.
روح هشیار کودک در همان اوایل نیز توان دریافت معارف والا را دارد و این کلمات تأثیر ویژهای را بر روح لطیف کودک میگذارد. به این نمونه بنگرید: چون هنگام ولادت کودک فاطمه(س) فرارسید رسول خدا(ص) به اسماء بنت عمیس و ام سلمه فرمود: نزد فاطمه بشتابید و چون کودکش به دنیا آمد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگویید زیرا با هر کودکی که اینگونه رفتار شود از شیطان ایمن میماند.
یکی دیگر از این آموزشهای آغازین زندگی، لالایی فاطمه (س) است. لالایی که معمولاً همراه با در آغوشکشیدن کودک گفته میشود و بهترین داروی آرامشبخش برای دوران لطیف کودکی میباشد. بدون شک پر آرامشترین لحظات زندگی انسان و آسایشمندترین دقایق زندگی همان لحظهها و دقیقههایی است که کودک همراه با آهنگ ناب مادرانه و آوای مهرآمیز او آرامآرام به خواب میرود و اگر در این لحظات درسهای ایمان و معرفت، جهاد و مبارزه، انسانیت و اخلاق به کودک داده شود بدون شک چونان نقشی بر سنگ در ضمیر ناخودآگاه او جای گرفته و سرلوحه زندگی فردای او خواهد بود.
دو لالایی از زبان حضرت زهرا (س) برای فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به جای مانده که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
دو بیت زیر هنگام کودکی امام حسن (ع) سروده شده:
أَشبه أَباک یا حَسَنُ وَاخْلَعْ عَن الْحقِّ الرَّسَنَ
وَاعْبُد الهاً ذَا الْمِنَنِ وَلاتُوالِ ذَالْاحَنِ
«حسن جان! مانند پدرت علی (ع) باش و ریسمان از گردن حق بردار ، خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن و کینهتوز دوستی مکن و آنگاه که امام حسین (ع) را بر روی دست نوازش میداد میفرمود: أنتَ شبیهٌ بِأبی لَستَ شَبِیهاً بِعَلیّ«حسین جان تو به پدرم رسولالله (ص) شباهت داری و به پدرت علی (ع) شبیه نیستی».
در دو بیت شعر که حضرت برای فرزندشان امام حسن (ع) سرودهاند به مفاهیم زیر اشاره شده است:
الگوپذیری کودک از والدین (در این شعر از پدر):
پیروی از حق
بندگی خدا
دشمنی با ستمکاران
حضرت زهرا(س) از همان ابتدا فرزند خود را با مفاهیمی آشنا میکند که اساس شخصیت هر فرد را تشکیل میدهند و مدام آنها را برای او زمزمه میکند تا تمام وجود کودک را فراگیرد. از مفهوم مصرع اول دریافت میشود که مادر سعادت فرزند خود را در این میبیند که راه پدر را ادامه دهد و شبیه به پدرش رفتار کند چیزی که متأسفانه در جامعهٔ امروزه، مادران فرزندان خود را کمتر به آن توصیه میکنند و پدران را الگوی مناسبی برای فرزندان خود نمیبینند و حتی تشویق میکنند که راهی جدا از راه پدر را انتخاب کنند.
از جمله واژههایی که با کلمه الگو تناسب و همپوشی دارد، اسوه، مدل، نمونه، قهرمان، مثال و سرمشق است. الگو در روانشناسی به معنای «طرح و نمونه عینی» به کار میرود. الگوپذیری یعنی رضایت فرد به انطباق رفتارش با دیگرانی است که خود میپسندد، در جهت هماهنگی و انسجام رفتاری با آنها. انسان در تمام عمر کم و بیش از دیگران تقلید میکند اما در سنین بین ۱ تا ۶ سالگی بیشتر از این غریزه برخوردار است که اگر در سنین بالاتر با معرفت و آگاهی همراه شود انتخاب الگو صورت میپذیرد.
کودکان آیینهٔ تمام نمای الگوهای محیط اند. در خانه ممکن است رفتارهای یکی از اعضای خانواده را که از قدرت و یا از محبوبیت خانوادگی بیشتری برخوردار است تقلید نماید مانند سخن گفتن، راه رفتن، آداب معاشرت، و نحوهٔ برخوردهای اجتماعی، و ….حضرت زهرا (س) با دقت و ظرافتی که در تربیت فرزند خود دارد آگاهانه از فرزند خود میخواهد که در زندگی شیبه پدر رفتار کند و راه او را ادامه دهد.
در ادامه حضرت زهرا (س) علت انتخاب حضرت علی (ع) را برای الگوپذیری به فرزندش بیان میکند و خصوصیات حضرت علی (ع) را یادآوری میکند یکی از آنها پیروی از حق میباشد که همان راه علی (ع) است و از فرزند دلبند خود میخواهد که مانند پدر همیشه از حق دفاع کند تا حق کسی پایمال نشود. امام حسین (ع) میفرمایند: «عقل جز با پیروی از حق کامل نمیشود ». پس تکامل انسان در گرو پیروی از حق میباشد.
برای پیروی از حق ابتدا باید حق را شناخت تا از آن پیروی کرد. سپس باید منبع و سرچشمه حق را شناسایی نمود تا بشود آن را دریافت نمود. حق، همیشه در مقابل باطل بکار برده میشود و لازمه پیروی از حق، دوری از باطل میباشد. مفهوم حق، خداوند است. اطاعت از خدا، اطاعت از حق و راستی است و اطاعت هر آنچه غیر اوست، اطاعت از باطل و دورشدن از مسیر حق است.
نکتهٔ دیگری که حضرت زهرا (س) به آن اشاره میکند بندگی خداوند متعال است. امام صادق (ع) میفرماید: حقیقت عبودیت و بندگی سه چیز است: اوّل این که بنده در آنچه خدا بر او منّت گذاشته و بخشیده است برای خود مالکیّت نبیند، بدان جهت که بندگان را ملکی نیست، مال را مال خدا میدانند، و آن را در جایی که خدا فرموده است قرار میدهند. دوم: این که بنده خدا برای خودش مصلحتاندیشی و تدبیر نکند. سوم: این که تمام مشغولیاتش منحصر شود به آنچه که خداوند او را بدان امر نموده، یا از آن نهی فرموده است.
بنابراین، اگر بنده خدا برای خودش ملکیتی را در آنچه که خدا به او سپرده است نبیند، انفاقنمودن بر او آسان میشود. و چون بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وی آسان میگردد. و زمانی که به آنچه خداوند به وی امر کرده و نهی نموده است اشتغال ورزد، دیگر فراغتی نمییابد تا مجال و فرصت خودنمایی و فخرنمودن بر مردم پیدا نماید.
از این رو چون خداوند بنده خود را به این سه چیز گرامی بدارد، زندگی در دنیا و نحوه برخورد با ابلیس و خلایق بر وی سهل و آسان میگردد. به انگیزه زیادهاندوزی و فخر و مباهات با مردم به دنبال دنیا نمیرود و آنچه را که از جاه و جلال و منصب و مال در دست مردم مینگرد، آنها را برای عزت و علّو درجه خویشتن طلب نمینماید و روزهای خود را به بطالت و بیهودگی نمیگذراند.
و در آخر به دشمنی با ستمگران اشاره شده که همان «تولی و تبری» است. تولی و تبری دو اصطلاح قرآنی است که از دیدگاه شیعه از جمله فروع دین و از واجبات اسلام شمرده میشود. این دو واژه، به ترتیب، به معنای دوستی با دوستان خدا و نزدیکی به اهل حق، و دشمنی با دشمنان خدا و دوری از اهل باطل است.
نگاه همه جانبه به ابعاد تربیت فرزند
بیشترین چیزی که در مشی مادرانه حضرت زهرا سلام الله علیها مشاهده می کنید، تربیت همه جانبه فرزندان از سوی ایشان بوده است. انسان سه عالم در وجود خود دارد؛ عالم جسمانی، عالم خیال و عالم عقل و حقیقت که حضرت در شکل گیری این عوالم در فرزندان تلاش زیادی می کردند.
حضرت زهرا (س) همواره امام حسین (ع) را روی قلبشان می خواباندند تا کودک با صدای قلب مادر آرامش بگیرد و این نشان دهنده اهمیت ایشان به روح کودک است؛ اما همین مادر که تا این حد به آرامش فرزند می اندیشد، برای بیدار ماندن آن ها در شب قدر، در روز بچه ها را می خوابانید تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوب تری از نظر جسمی و روحی برای شب زنده داری داشته باشند.
حتی برای بیدار نگه داشتن آن ها روی صورتشان آب می پاشیدند. حضرت با این کار عالم عقل و حقیقت کودک را شکل می دادند. این در حالی است که ما فکر می کنیم، کودکان چهار یا پنج ساله نیازی ندارند که در شب قدر بیدار بمانند و چیزی نمی فهمند، پس بهتر است بخوابند، اما حضرت زهرا دقیقا نقطه مقابل ما می اندیشیدند.
تنظیم شخصیت؛ از روش تربیتی فاطمی
دومین روش تربیتی حضرت فاطمه تنظیم شخصیت است، در قرآن یک شخصیت متصل داریم و یک شخصیت منفصل، حضرت زهرا به فرزندانشان آموختند که "اگر میخواهید شخصیتتان رشد کند سه چیز را در خود تقویت کنید؛ اول معرفت، دوم تقوا و سوم مجاهدت".
امروز عدهای هستند که با شخصیت متصل رشد نمیکنند بلکه با شخصیت منفصل رشد میکنند، یعنی ارزششان به قیمت کت و شلوارشان است، اگر کت و شلوار چندمیلیونی استفاده کند، گمان میکند شخصیت ارزشمندی دارد و اگر لباس نهچندان قیمتی و نسبتاً ساده استفاده کند، گمان میکند فاقد ارزش است.
امروز مدل ماشین و موبایل، متراژ خانه و پست و مقام برای عدهای معیار ارزش و شخصیت شده است، در حالی که در فرهنگ اهلبیت (ع) هیچیک از اینها عامل ارزشمند بودن شخصیتی آدمی نیست./704/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز